عروسکم

پارت :۵

هیچکس تو کلاس نبود فقط تهیونگ داشت تکالیف رو می نوشت

جنی وارد کلاس شد و نگاهی به تهیونگ کرد (نیش خند ) رفت سمت تهیونگ تهیونگ سرش پایین بود و داشت مینوشت

جنی کتاب تهیونگ و محکمممم بست


ذهن ته :
هی برای دعوا باید امده شم


تهیونگ : ... .
جنی :چیه چرا اون گاله رو وا نمیکنی ، ها ؟
ته :چته؟
جنی چونه تهیونگ و بالا اورد
جنی : بار اخرت باشه با دخترا مخصوصا خواهرم جیسو فهمیدی جوجو


جنی که هنوز چونه تهیونگ دستش بود هول داد و داشت میرفت که
ته : جنی ( با لحن اروم)
جنی : بله
ته : ... .
تهیونگ سریع از کلاس رفت بیرون

جنی محو صدای تهیونگ شد بود
زد تو سر خودش
جنی: دختره اسکل داری به چی فکر میکنی

مدرسه تموم شد

خونه پسرا

کوک :پچه ها میاین پی اس
جمیمن :اگه همه میان منم هستم
کوک : میای جین ؟
جین :میخوام کتاب بخونم ،نمیام
کوک :ته بیا دیگه
ته ته تههه تههههههه



ذهن کوک :

ته تو گوشیش بود و معلوم نبود داره چیکار میکنه
رفتم یواش نگاه کردم دیدم داره عکسای جنی تو اینستارو نگاه میکنه یکی از عکسا رو سیو کرد

کوک :جیمین ته نمیاد تورو خدا بازی کنیم
جمین :باشه فقط یه دست



خونه دخترا

ذهن جنی:
چرا اینجوری صدام کرد ؟
چیکارم داشت؟
چی میخواست بگه ؟


رزی :بچه ها میشه بریم بیرون
جیسو لیسا :بریم
لیسا : جنی نمیای ؟
جنی : نه برید خوش باشی



😉😉😉
دیدگاه ها (۴)

عروسکم

عروسکم

عروسکم

عروسکم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط